معرفی کتاب؛

«زنبوردار حلب» روایتی تلخ از جنگ داخلی سوریه

|
۱۴۰۱/۰۲/۱۰
|
۰۸:۰۳:۰۰
| کد خبر: ۱۳۲۳۸۸۴
«زنبوردار حلب» روایتی تلخ از جنگ داخلی سوریه
کریستی لفتری در سال 1980 در لندن از پدر و مادر یونانی قبرسی متولد شد که در سال 1974 در جریان حمله ترکیه به لندن نقل مکان کردند. وی مدرک زبان انگلیسی و فوق لیسانس نویسندگی خلاق را از دانشگاه برونل گرفت. «زنبوردار حلب» مطرح‌ترین اثر ادبی این نویسنده است.

به گزارش خبرگزاری برنا، کتاب «زنبوردار حلب» نوشته‌ کریستی لفتری که برنده‌ی جایزه‌ی اسپن وردز شده است به ماجرای زوجی در میانه‌ی آشوب جنگ داخلی سوریه می‌پردازد. آن‌ها فرزند خود را از دست می‌دهند و زن نیز نابینا می‌شود. این زوج اکنون مجبور هستند برای شروعی دوباره راهی سفری پرخطر شوند و خود را به انگلستان برسانند.

نوری، زنبورداری در حلب سوریه و همسرش افرا، یک هنرمند بود. البته همه ی این ها قبل از جنگی بود که زندگی آنها را از هم پاشید و در آن متحمل شدیدترین خسارت ها شدند. قبل از جنگ، آنها زندگی ساده اما شادی را در میان دوستان و خانواده داشتند؛ افرادی که معنای مهمترین چیز در زندگی، یعنی عشق را می دانستند و این قصه ی "زنبوردار حلب" از "کریستی لفتری" است.

با قتل عام و سر بریدن مردان، زنان و کودکان بی گناه، اوضاع روز به روز خطرناک تر می شد. آنها چاره ای نداشتند جز اینکه از آنچه از شهر زیبایشان باقی مانده بود، دل بکنند و تنها زندگی ای را که تا به حال شناخته بودند، ترک کنند. آنها به یکی از هزاران آواره تبدیل می شوند؛ پناهجویانی که سفر خطرناکی را در سرزمین ها و دریاهای طوفانی در پیش می گیرند، در حالی که در طول راه با نفرت و پیش داوری های زیادی روبرو می شوند. این افراد شاهد وحشت های باورنکردنی بوده اند که باعث شده غم و اندوه آنها را در هم بشکند و آسیب دیده، رها کند. آنها باید باور داشته باشند که خانه جدیدی در جایی پیدا خواهند کرد اما آن، خانه ای خواهد بود که اتاقهایش خالی از افرادی است که آنها عاشقشان بودند.

"کریستی لفتری" از صلاحیت ادبی بالایی برخوردار است و "زنبوردار حلب" داستانی است جذاب و در عین حال واقع گرایانه، زیرا او مدتی را به عنوان داوطلب در مرکز پناهندگان تحت حمایت یونیسف در آتن کار می کرد.

"زنبوردار حلب" رمانی دلخراش و تامل برانگیز است که حتی توصیف ساده عشق و توجهی که نوری به زنبورهای دوست داشتنی خود نشان می داد، آنقدر تکان دهنده است که می تواند قلب شما را در هم بفشرد.

«زنبوردار حلب» علاوه بر جایزه‌ی اسپن وردز توانست نامزد جایزه‌ی Dayton Literary Peace شود و به عنوان کتاب منتخب باشگاه کتابخوانی A BBC RADIO 2 در سال 2019 انتخاب شد.

بخش‌هایی از کتاب:

از چشم های زنم می ترسم، نگاه کن مثل سنگ اند، سنگ های خاکستری کنار دریا. نه او می تواند بیرون را ببیند نه کسی داخل را. نگاهش کن، ببین، چطور لبه ی تخت نشسته و لباس خوابش کف زمین افتاده. تیله ی محمد را بین انگشتانش می غلتاند، منتظر من است تا لباس هایش را تنش کنم. من از این کار تکراری خسته ام. بلوز و شلوار خودم را می پوشم تا یک کم وقت گذرانی کنم. هنوز منتظر من است. چین خوردگی های شکمش را ببین، کدر مثل عسل صحرایی است. زیر چین ها تیره تر هم هست. آن خط ها، خط های باریک نقره ای که سراسر پوست سینه اش کشیده شده اند، ترک های نوک انگشتانش را ببین. این انگشتان روزگاری با ترکیب جادویی رنگ ها، دره ها و رودخانه ها را خلق می کردند. زمانی خنده هایش از ته دل بود، آن زمان چشم هایش هم می خندید. بنشین و یک دل سیر نگاهش کن، چون دارد مثل شمع آب می شود...

انتهای پیام //

نظر شما